نمیدونم کی هستی...
نمیدونم چه شکلی هستی...
حتی نمیدونم اسمت چی هست...
شاید یه گوشه ی همین شهر باشی... شاید هم ساکنِ یه شهرِ خیلی دور...
شاید تو هم مثلِ من عاشقِ خوردنِ بستنیِ معجون تو دلِ سرمای زمستون باشی فارغ از این که ممکنه بعدش به شدت سرما بخوری...
شاید تو هم مثلِ من آهنگ های جنابِ چاوشی رو به شدت دوست داشته باشی و موزیک ویدیوی زندان رو بارها و بارها دیده باشی...
شاید تو هم مثلِ من یه خواهر و یه برادرِ کوچک تر داشته باشی که از شوخی و کل کل کردن با اون ها حسِ خوب بیاد سراغت...
شاید تو هم مثلِ من وسطِ گرمای تابستون حس کنی سردته و سویشرت تنت کنی و مامانت اینطوری :/ نگاهت کنه...
شاید تو هم مثلِ من از راه رفتن با دست های باز روی جدول های کنارِ خیابون های خلوت لذت ببری...
شاید تو هم مثلِ من حسِ قدم زدن زیرِ بارونِ شدید اونم بدونِ چتر رو با خیلی چیزا عوض نکنی...
شاید تو هم مثلِ من از حروفِ الفبای لاتین M رو بیشتر از بقیه ی حروف دوست داشته باشی...
شاید تو هم مثلِ من برخلافِ بقیه وقتی چیزهای تازه میخری هیچ ذوقی نداشته باشی...
شاید تو هم مثلِ من عاشقِ آرامشِ شب باشی و گاهی تا خودِ اذانِ صبح بیدار بمونی...
شاید تو هم مثلِ من با آرزوی دو رکعت نماز خوندن توی بین الحرمین زندگی کنی...
شاید تو هم مثلِ من گاهی خیلی حساس و گاهی خیلی بیخیال باشی...
شاید تو هم مثلِ من ماکارونی رو خیلی دوست داشته باشی...
شاید تو هم مثلِ من یه آدمِ کاملاً معمولی باشی...
.
.
.
خلاصه ی همه ی این ها میشه... شاید تو هم مثلِ من دیوونه باشی...
اون لحظه ای که تو روبروی من بشینی من مثلِ همه ی لحظه های خاصِ زندگیم سکوت می کنم و لبخند میزنم :)
فقط هر وقت خواستی بیای یه سیبِ سبز با خودت بیار! من عاشقِ عطرِ سیبِ سبزم :)
+ وقتی زیگوسپورانژ رو با اسپورانژ، آسکومیست و دئوترومیست رو با بازیدیومیست و زیگومیست قاطی کنی نتیجه ش میشه همین :)