و چقدر علاقه به «تو» به من می‌آید

‌پنج‌شنبه شب بحثِ رنگِ نارنجی آمد وسط. داشتیم نارنجی‌های بالا و پایینِ دنیا را زیر و رو می‌کردیم که رسیدیم به پرتقال. همان میوه‌ای که دوستش ندارم و دوستش داری! بعد چشم‌هایمان را بستیم و پرتقال را آبی تصور کردیم. همان رنگی که دوستش دارم و دوستش نداری. به نظر جالب می‌آمد اما همین که مجریِ برنامه‌ای که از قضا موضوعِ آن شبش، رنگِ نارنجی بود و ما به تماشایش نشسته بودیم، از زیرِ میزش پرتقالِ آبی بیرون آورد تا ببینیم مثلاً اگر تمامِ نارنجی‌ها رنگِ دیگری داشتند چه می‌شد، احساس کردم خداوند به هر چیزی، دقیقاً همان رنگ و لعابی داده که بیشتر از همه به آن می‌آمده و اصلاً همه‌ی ما، من و تو، همانطور هستیم که باید باشیم. بایدی که بهترینِ خودمان است و مسببِ به چشم نیامدنِ نقاطِ غیرِ مشترکِ زندگیِ مشترکمان می‌شود.

راستی

گفته بودم چقدر علاقه به پرتقال به تو می‌آید؟ :)

 

کی می‌دونه؟ شاید یه روزی از این خونه‌ی آبیِ غم‌رنگِ ویرونه رد شدی و نگاهت به خط‌خطی‌هام گره خورد. خواستم بدونی من هنوز منتظرتم نارفیقِ نیمه‌راهِ بی‌وفای من. هنوزم فکر می‌کنم یه جای دور اما خیلی نزدیک به قلبم زانوی غم بغل گرفتی و فکر می‌کنی وجود ندارم اما من به اندازه‌ی تک‌تکِ ثانیه‌های با هم نبودنمون اشک ریختم وقتی عالم و آدم تک‌تکِ استخون‌هام رو شکستن و بغلت نبود تا زنده نگهم داره.

این آدم‌ها اونقدر به هم دروغ گفتن که خودشون هم باورشون شده زندگی‌شون راسته اما حقیقت اینه من تا ابد منتظرت می‌مونم چون تو همون واقعیتی هستی که سال‌هاست وسطِ هیولاهای شاعر گم کردم...

دخترم😍😍😍

به خونه‌ی آبیت خوش برگشتی🤗

سلام عزیزم :)
چطوری شما؟ دلم برات تنگ شده بود که. من حتی آدرس وبلاگ‌هایی که دنبال می‌کردم هم گم کردم. کلا لیست وبلاگ‌هایی که می‌خوندمشون به فنا رفت :| خوشحالم که دوباره پیدات کردم قشنگ جان ^_^

عه سلام(:

عه درود :)
جمعه ۲ آذر ۰۳ , ۱۲:۱۳ پلڪــــ شیشـہ اے

سلااااااام. 

وای ببین کی اینجاست. 

خوبی دختر؟ 

چه قدر شاعرانه

سلام و درود فراوان بر شما ^_^
یک عدد مجروح زخمی :))
شکر زنده‌ام. شما چطورید؟ فکر کنم شما بودید توی این چند سالی که نبودم حالم رو پرسیده بودید :)
مثل همیشه لطف دارید.

خوشحالم که برگشتی(:

منم خوشحالم که شما هنوز اینجا هستی :)

سلام دخترررررر خوبی ؟؟؟ در چه حالی بگو بیا ببینم چه خبرررر؟؟؟

سلام عزیزم :)
بد نیستم. تو چطوری؟ چه خبرا؟ چه می‌کنی با زندگی؟ :)))
سلامتی. من همچنان دانشجوام اما این بار شیراز. شهری که هرگز قرار نیست دوستش داشته باشم...
جمعه ۲ آذر ۰۳ , ۱۳:۵۳ پلڪــــ شیشـہ اے

❤♥🥰😍🫂🌱🌹😘😘

لبخند عمیق ^____^

دختر آبی... خوش اومدی به خونه خودت🌹

ممنونم از شما.
می‌شناسمتون؟

+ شرمنده الان متوجه شدم :(

سلام

واو... ستاره اینجا روشن شد :)))

 

پرتقال آبی هم جالبه :)

سلام عزیزم
((:

آره ولی با همه‌ی تعصب و علاقه‌ای که به رنگ آبی دارم، پرتقال نارنجی خیلی قشنگ‌تره :)
جمعه ۲ آذر ۰۳ , ۱۷:۳۱ پلڪــــ شیشـہ اے

دوره ی عمومی تون تموم شد؟ 😍♥

نه چون قبلش چهار سال یه رشته‌ی دیگه خوندم :) این هفت سال قراره کش بیاد...
جمعه ۲ آذر ۰۳ , ۲۰:۰۱ فاطمه ‌‌‌‌

خوش برگشتی! ^_^

خیلی ممنونم عزیز دلم ^_^

سلام :)

سلام و درود بر شما :)

بسلامتی

رسیدن بخیر:)

 

ایشالا به پای هم پسر بشید

 

از مشهد به شیراز..  همش خون کبوتر!

 

شیراز چی میخونید؟

 

 

برای پست اول یکم زیاده روی کردم بنظرم:) 

سلامت باشید :)
ممنونم

همچنان دوم شخص غایب...

پزشکی -_-

همیشه همینطوری بودید به نظرم :)
جمعه ۲ آذر ۰۳ , ۲۲:۲۹ ناصر دوستعلی

سلام

قشنگ بود

:)

سلام و درود
قشنگ خوندید :)

ایشالا پیدا میشه

 

چه خوب...موفق باشید خانم دکتر

 

اصن دیگه کامنت نمیذارم:(

احتمالاً مُرده :|

سلامت باشید. ولی به من نگید خانم دکتر هنوز مونده تا اون مرحله :)

منظور بدی نداشتم که. می‌خواستم بگم همیشه همینطوری به مسائل مختلف می‌پرداختید. ناراحت نشید o_O

منم خوبم شکر

خوشحالم از دیدن پستت..

برات بهترین هارو ارزو میکنم💜

خوشحالم که خوبی :)
عزیزم ^_^
من هم برای تو 💙

آبی فقط به استقلال میاد ولاغیر 

من پرسپولیسیم‌ها:)

خوش برگشتین:)

 

نمی‌پذیرم :))
خیلی هم عالی (:
مچکرم :)
شنبه ۳ آذر ۰۳ , ۱۳:۰۰ پریسا طاهری

چطوری دختری؟کجا بودی اییییین همه وقت ..

بد نیستم. شما چطوری؟ :) پسرتون بزرگ شده؟
همین حوالی :)

سلام صنمای دل،حوای جان😍

باورم نمیشه خودتی؟منو یادته؟

خوووداجون

سلام عزیزم ^_^
بله بله معلومه که یادمه. از دوست‌های مجازی قدیمی من محسوب می‌شی شما :) 💙
کجا فعالیت داری الان مهربون جان؟

سلام

خوبه که اینطور آدم ببینه

چیزی که من دوست ندارم و تو دوست داری 

 

سلام و درود
(:

آره مردی شده واسه خودش 😁😂

حالت چطور بوده دخترکم؟غم داری انگار ..

خدا حفظش کنه براتون ^_^
می‌گه که:
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

دیدن ستاره روشنت از این جای دور آشنا برام لذت بخش بود 

بازم بنویس

ممنونم ازت عارفه :)

قربونت برم دوست قدیمی😍

الان هیچ جا نمینویسم عزیزدلم.

عزیزم ^__^
اگه یه روزی خواستی فعالیت کنی به من حتماً خبر بده :)

سلام

سلام عزیزم :)

تو قشنگ ترینی و خیلی خوشحالم که دوباره برگشتی :)

و شما؟ :)

سلام علیکم.

 

سلام و درود :)

چشم چشم حتما

چشم‌هات پرنور ^_^

چقدر قشنگ نوشتی :)

قشنگ خوندی شما (:

من خودم عاشق رنگ نارنجی ام

یه مدته حتی وبلاگم نارنجی شده 😍

چقدر قشنگه وبلاگتون :)
سه شنبه ۲۷ آذر ۰۳ , ۱۹:۱۵ قالیشویی نیاوران

بسیار عالی بود

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

اشتیاقی که به دیدارِ
تو
دارد دلِ من
دلِ من داند
و
من دانم
و
دل داند
و
من

آرشیو مطالب
Designed By Erfan, Edited by a Friend Powered by Bayan