دو قاچ و نه بیشتر

پیتزای مرغ و قارچ رو خیلی دوست دارم؛ قارچِ سوخاری رو خیلی خیلی اما خب ترجیح می‌دم زیاد فست‌فود مصرف نکنم مگر در مواقعی که بخوام کسی رو مهمون کنم یا خودم برای خودم جشن بگیرم. دیروز تصمیم گرفتم بعد از یک ماه و دو هفته خودم رو به یه شامِ تک نفره‌ی نسبتاً لاکچری دعوت کنم. واقعیت اینه که واسه رسیدن و خوردنش هیجان داشتم اما وقتی رسید و همه رو جلوی خودم چیدم، بعد از خوردنِ دو قاچ پیتزا و چهار پنج‌ دونه قارچِ سوخاری دیگه میلی نداشتم. همه رو جمع کردم گذاشتم توی یخچال و مثلِ همیشه سرم رو گذاشتم روی پتو و پاهام رو روی بالش و ادامه‌ی کتابم رو خوندم.

هوسِ رسیدن کلِ زندگیمون رو محاصره کرده. رسیدن به خونه، ماشین، فلان شغل، فلان سِمَت، فلان کتاب، فلان گوشی، فلان دوربینِ عکاسی و چه و چه. واسه رسیدن هر کاری می‌کنیم حتی اگه لازم باشه حالمون رو برای آینده‌ قربانی می‌کنیم اما وقتی می‌رسیم، می‌بینیم اونقدرا هم چیزِ خاصی نبوده. بعد هم آرزوی محقق شده رو می‌ذاریم یه گوشه خاک بخوره؛ لم می‌دیم روی مبل و به رسیدنِ بعدی فکر می‌کنیم و براش دونه‌دونه ثانیه‌ها رو می‌شمریم. فکر می‌کنیم اگه به دستش بیاریم خوشبخت‌ترینیم و دیگه از خدا هیچی نمی‌خوایم و اینطوری می‌شه که همه‌ی زندگیمون صرفِ دویدن و رسیدن به آرزوهایی می‌شه که تمومی نداره. آرزوهایی که اکثرشون فقط از دور قشنگ‌اند.

 

شنبه ۴ مرداد ۹۹ , ۲۰:۵۳ «نــٰاطـِقْ وُ خـٰامــوشْ»

کاملا موافقم:,(

به نظرم همین که الان فهمیدیم خودش جای خوشحالی داره. لبخند بزنید :)

موافقم به شدت :)

 

خودمم باورم نمی شد وقتی ببینمش انقدر بیتفاوت باشم /:

 

چجوری از پیتزا گذشتید ؟؟؟؟ هییییع... تصورش سخته ..

:)

خیلی وقت‌ها همینطوری می‌شه. همین که بدونیم ممکنه چیزی که می‌خوایم اونقدرا هم عجیب و جذاب نباشه باعث می‌شه کمتر شوکه بشیم :)

نگذشتم :) توی یخچاله هنوز.

و یادمون میره همین دویدن برای رسیدن خود زندگی.

راستی اگه میشه یه سر به وبلاگ بزن و پست آخرم رو ببین:-) 

حس می‌کنم بعضی چیزهای بدیهی لازمه هر از چند وقت مرور بشن. مثلِ همین جمله‌ی شما :)
حتماً :)
شنبه ۴ مرداد ۹۹ , ۲۱:۰۲ پسـر زمـستان ツ

حقیقتش با جمله های کلیشه ای هیچوقت موافق نیستم و به نظرم بهونس زندگی همینه باید تلاش کرد تا به خواسته هامون برسیم.

کاش یه انقلاب فکری در پیش باشه ツ

من کاری به کلیشه‌ای بودن یا زیاد به در و دیوار زده شدنِ یه جمله ندارم. هر وقت یه موضوع حتی اگه از نظرِ شما کلیشه‌ای باشه، بشه جزئی از اعتقاداتم بیانش می‌کنم و حتی اگه لازم باشه توصیه. این موضوع رو هم حس کردم لازمه بگم مخصوصاً الان که کنکور نزدیکه و بچه‌ها استرس دارند.
آره باید تلاش کرد و اصلاً واسه همین به دنیا اومدیم. حرفِ من اینه عمرمون رو صرفِ چیزی نکنیم که آخرش بشینیم بگیم خب که چی. صد البته که نگاهِ شما برام قابلِ احترامه :)
و کاش جزئیات برامون مهم باشه :)

شاید...

واسه من شاید کاملاً تبدیل به یقین شده :)
شنبه ۴ مرداد ۹۹ , ۲۱:۰۸ مترسک ‌‌‌‌‌

به ما یاد ندادن که ۹۹ درصد لذت و بهرهٔ از سفر به مسیرشه و فقط یک درصد مقصده...

دقیقاً.
شنبه ۴ مرداد ۹۹ , ۲۱:۰۹ آنه شرلی با موهای خرمایی

درست مثل بعضی از ادمها 

بعضی ادما فقط از دور قشنگن:-)

 

آفرین :) اینم نکته‌ی مهمیه.
شنبه ۴ مرداد ۹۹ , ۲۱:۱۱ «نــٰاطـِقْ وُ خـٰامــوشْ»

:)

لبخندتون همیشگی :)

قانون نانوشته نیوتونی هم میگه :«برای رسیدن به آمال ، چیزی رو باید از دست داد»؛ برای رسیدن به آینده هم حال رو.
همراه با پیتزا پپسی بنوشید نه کوکا که پپسی میفرماید:
Live the moment Now
در لحظه زندگی کن.

اگه چیزی که دنبالشیم ارزشش رو داشته باشه آره و این که اون آینده‌ی آرمانی چند درصد ارضامون می‌کنه.

:)

درست میگی ولی بدون این آرزو و هدف های کوچیک و بزرگ، زندگیمون معنایی داره؟

فکر می‌کنم بد بیان کردم. نمی‌گم آرزو نداشته باشیم. می‌گم خیلی از آرزوها اونقدری که به نظر میان ارزشمند نیستن. گاهی عمرمون حتی بهترین سال‌های زندگیمون رو می‌ذاریم برای آرزوهایی که صرفاً بخاطرِ مثلاً جوِ حاکم بر جامعه شدن آرزو نه اینکه واقعاً علاقه‌ی ما باشه. این مدل آرزوها کم نیستن.

همه ی آدم ها از دور قشنگن ما هم از دور قشنگیم

همه یه سری نیمه ی تاریک وجود دارن که وقتی بهشون نزدیک میشی یه سایه ها و حاله هایی رو میبینیم. بعد یه مدت که بیشتر نزدیک میشیم کم کم تاریکی نمایان میشه.

ما خودمونم همینیم

هیچ کس خوب مطلق نیست

همینطوره.
منتهی بدی داریم تا بدی. این هم  مهمه که کدوم کفه سنگینی کنه.

نهههه :D من تا خرتناق پیتزا میخورمممممم 

همانا تو از مایی :))
شنبه ۴ مرداد ۹۹ , ۲۱:۵۴ فاطـــღـــمـه ツ

اگه اون چیزایی که میخواییم بهشون برسیم دسته بندی کنیم و واجب و ناواجب رو از هم سوا کنیم

موقع رسیدن به مهم ترین خواسته ها نه تنها دل زده نمیشیم بلکه پر از امید و شوق برای ادامه زندگی خواهیم شد

وگرنه رسیدن به چیزهای عادی آدمو افسرده میکنه و دیگه شوقی برای زندگی نمیمونه

موافقم و به نظرم لازمه‌ش اینه که خودمون رو بشناسیم.

سلام

من هم ترجیح می دم برای داشتن زندگی پرجنب و جوش و بدون توقف هدف هامو دنبال کنم.

در ضمن به زمان بندی خدا اعتماد دارم.😊

سلام و درود
کیه که ترجیح نده؟! :)
اعتقادِ قشنگیه :)
به گمونم 90 درصد اشتیاق به پیتزا خوردن رو از دست دادم.
می‌تونید برید به سمتِ خوراکی‌های جدید :)
کدوم خوشبختی رو دیدین که با نشتن و بیخیالی تونسته به خوشبختی برسه ؟
فکر نمی‌کنم همچین چیزی گفته باشم و دوستانِ قدیمی هم می‌دونن که به شخصه برای آرزوهام تا جایی که بتونم و شرمنده‌ی خودم نشم می‌جنگم. منظورِ من این بود که خوشبختی رو اشتباهی جایی که نیست جستجو نکنیم.

دوستی دارم که خون می‌بینه سردرد می‌گیره. بارها بهم گفته علاقه‌ش مهندسی بوده اما تجربی رو انتخاب کرده چون خوشبختی رو این سمتی می‌دیده. هیچ‌وقت راضی نیست و تقریباً همیشه غر می‌زنه. مشخصه که برای جایگاهِ الانش زحمت کشیده و وقت گذاشته اما راضی نیست. مثالِ این مدلی زیاده.

باز هم اگه بد بیان شده من عذر می‌خوام.

آرمان ها بی نهایت اند.

و عمرِ ما محدود.

لعنتییی تو که از پیتزا گذشتی یعنی ازین دنیا هم میتونی بگذری

می‌بینی سمیرا؟! :))

سلام

بیشتر اوقات همینجوریه همه چیز تا وقتی بهش نرسیدیم برامون لذت بخشه و فکر می کنیم اگه برسیم بهش خوشبخت ترینیم اما به محض رسیدن می بینیم اونطوریا هم که فکر می کردیم نیست حالا یا چون حس و حالمون طی زمان متغیر می شه یا زمانی بهش رسیدیم که از اون تاریخی که دلمون می خواسته بهش برسیم خیلی گذشته و یا به خاطر رسیدن به اون بهایی پرداخت کردیم و چیزهایی رو از دست دادیم که زمان رسیدن می بینیم ارزش اون از دست دادن ها رو نداشته  

سلام و درود
دقیقاً و خیلی خیلی ممنونم که اینقدر جامع و کامل منظورِ من رو بیان کردید :)

چی شده دل از دنیا شستی؟؟؟

بقیه خانواده نبودن؟؟

 

من اینجا اصلا خوراکیام امنیت جانی ندارن

واردِ دوره‌ای از زندگی شدم که ده روز هم چیزی نخورم گرسنه نمی‌شم :)
مشهدم الان.

عزیزِ دلی تو :))

هیچ چیز قطعی نیست شاید همین دوست شما اگه مهندس میشد الان داشت خونه شوهر رخت میشسد ،​ زندگی رو تجربه ها میسازن و تجربه ها رو اشتباهات

مگه چند سال زندگی می‌کنیم که بخوایم آزمون و خطا کنیم. بهتره از ابتدا به سمتی حرکت کنیم که نخوایم هر روز با خودمون بگیم اگه از اون مسیر می‌رفتم الان حالم خوب بود. حتی اگه این دوستِ من به قولِ شما مهندس می‌شد الان خونه شوهر بود (که قطعاً اینطوری نبود چون الان تهران می‌بود و دانشجوی هوا و فضا) حالش خوب بود. هر روز با حسرت به چیزی که واقعاً علاقه داشت فکر نمی‌کرد و غصه نمی‌خورد.
شنبه ۴ مرداد ۹۹ , ۲۳:۵۱ محمدرضا مهدیزاده

 موجیم و وصل ما از خود بریدن است 

ساحل بهانه ای است رفتن رسیدن است 

 قیصر امین پور

 

لبخندِ عمیق :)

ما به طور متوسط هفتاد سال عمر میکنیم میتونیم با یه حقوق معلمی تا اخر عمر مجرد بمونیم و زندگی نسبتا راحتی داشته باشیم یا با یه حقوق نمایندگی مجلس تو چهار سال قد هفتاد سال حقوق گرفت و رفت پی خوش گذرونی با خانواده * ، علاقه کیلویی چنده ؟ کی گفته دنیا دو روزه ؟ مگه فیلم هندیه ؟ من به شدت قبول دارم تو کاری که توش علاقه هست میشه موفق بود اما نه تو این دنیا و این زمان که اشتباه کنی نابود میشی

قرار نیست همه نگاهِ یکسانی داشته باشند :) ما توی فامیل هم شخصی داریم که معلم و مجرده و مستقل از خانواده‌ش زندگی می‌کنه هم شخصی داریم که تعدادِ صفرهای حسابِ بانکیش رو نمی‌شه شمرد. پای صحبتِ جفتشون نشستم. این دیگه می‌شه همون چیزی که گفتم. خیلی چیزها از دور قشنگ هستن.

قبول دارم وضعیتِ زندگی رو توی ایران فوق‌العاده سخت کردن و یه عده الان واقعاً محتاجِ نونِ شب هستن همه‌ی این حرف‌ها درست اما اگه میلیارد میلیارد پول داشته باشی که تا اراده کردی چیزی که دلت می‌خواد رو داشته باشی اصلاً فکر نکنید این می‌تونه خوشبختی باشه. زندگی بدونِ درد نمی‌شه. این قانونه که همیشه باید یه جای زندگی بلنگه. خدا نکنه مشکلی بیاد توی زندگی که بگیم حاضرم همه‌ی هستی‌م رو بدم ولی این مشکل برطرف بشه.

به هر حال این نگاهِ منه. نگاهِ شما هم برای من محترمه. اصلاً دنیا با همین تفاوت‌های بینِ فردی قشنگه :)

قابل تأمل بود... دیدگاهتون رو میگم.

بیشتر از همه اون قسمت که پیتزاها رو نخوردی...

 

:)

منم سعی میکنم امروزم رو قدر بدونم و برای حال خوب آیندم هم کنارش تلاش کنم :)))

درود بر تو ^_^

اره ولی میدونی گاهی بعضی ارزوها و طی بعضی مسیرها انقدر سخته که رسیدن بهشون خیلی لذت‌بخش‌تره، مثل پیدا کردن یه لیوان آبِ یخ تو عرق‌ریزون مرداد!

این روزها ولی رسیدن‌ها هم سخت‌تر شده انگار!

یه وقتایی هم سرابه. کلا همه چی سخت‌تر شده این روزها...

آرزوها اگه حقیقی و منطقی و از ته دل باشن همیشه برای آروز کننده قشنگ و قابل احترامن اما می‌دونی چون بهشون رسیدی فکر می‌کنی دیگه مثل قبل بُلد نیستن، هر چقدر بالاتر بری بازم شوق پرواز و پریدن بیشتری رو داری و خب آدمی همینه بی نهایت طلب البته من زیاد به کلمه آروز اعتقاد ندارم بیشتر •هدف داشتن• و •جنگیدن برای رسیدن به هدف• مد نظرمه...و خب بعضی ها هم مثل من هیچی هیچ وقت نمیتونه قانعشون کنه و امان از کمال طلبی منفی 

منظورت رو متوجه شدم و اینم نظر من بود(((:

نمی‌دونم چرا پیتزا دیگه از برش دوم به بعد برای من یادآور خودکشی و گرفتگی رگ های قلب و رسوب مقادیر زیادی ال دی ال میشه(((((:

یه وقتایی یه چیزایی رو از تهِ دل می‌خوایم اما خواستنشون اشتباهه. اینم هست :)

تنها راهش اینه دوتا دوتا بخوریم :))

مقصد من رفتن است با نرسیدن خوش است:)

به‌به :)

موافق موافق موافق.

من خیلی وقته که اینو فهمیدم اما نمیدونم چرا نمیتونم جلوی خودمو بگیرم و از زندگی لذت ببرم بعضی وقتا فکر میکنم شاید لذت بردن از زندگی همین جنگیدن برای رسیدن باشه.

حالتِ تعادل باید برقرار بشه بینِ جنگیدن و لذت بردن از زندگی. کلا مفهمومِ پیچیده‌ای شد :))

اما خیلی مهم اند مثل بودن هوا که وقتی هست به باقی کارات با خیال راحت میرسی اما وقتی نیستن همه حواست باید طرف کم نیاوردن اکسیژن باشه.

بله باید باشند اما باید مراقب باشیم بخاطرِ یه سرابِ جذاب عمرمون رو هدر ندیم.

خیلی زیبا بود و واقعا تامل برانگیز از خوندنش لذت بردم

عزیزم :)

امیدوارم به بهترین آرزوهات در سریع ترین زمان برسی...

ممنونم :)

میدونی ب نظرم آرزوداشتن ینی اینکه زنده ایم

اما ب شرطی ک با داشتنش حالمون خراب نشه

و باعث شه بهتر و قوی تر از همیشه باشیم💛

ولی منظورتو فهمیدم و کاملا قبول دارم :)

:)

حقیر سراپا تقصیر هم پیتزای قارچ و مرغ رودوست میدارم ولی شب اصلا نمی چسبه...معمولا اینطور غذاها وقتی می چسبه که بعد یک فعالیت روزانه حسابی گرسنه باشید...یا مثلا تو بیمارستان بیماران کرونایی رو معاینه یا پرستاری کنید:)

عجب دوره زمونه ای شده خانم دکترها یا خانم پرستارهای ما هم بجای آبگوشت، پیتزا میخورن!:))

 

در مورد قسمت پایانی پستتون به همین بیت شعر اکتفا میکنم:

عمر گرانمایه در این صرف شد....تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا!

 

ولی من شب ترجیح می‌دم :)

(:

همه چیز های مادی این جهان همین طوری هستند فقط از دور قشنگ هستند...

البته این نظر شخصیه منه

حتی گاهی حس می‌کنم زندگی هم فقط از دور قشنگه :)

اره واقعا.. اما بعضی ارزوها فقط از دور قشنگن

مثل ستاره‌ای که شبا بالای سرمونه. نورش از دور برامون قشنگه

کسی چه میدونه، شاید این ستاره سالهاست که خاموش شده.

زندگی با هزار خواسته که مدام دنبال تلاش براشونی یه جورایی کسل کننده‌س چون دزست زمانی که به یکی شون برسی نمیتونی درست حسابی لذت ببری و میری سراغ بعدی و اصلا نمیفهمی چطور و چجور گذشت.

دقیقاً. منم همین نظر رو دارم.

به به سلام صنما بانو

عالی بود....

سلام عزیزم
عالی خوندی :)

ماچ استریل :)

(:

به قول سهراب زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است

هر کجا هستم باشم

آسمان مال من است

پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است ...

 

 

با تأکید بر اکنون :)

چیزی که میخوایم،، با هیچ بیشتری نمیشه... یعنی اگه امروز و این لحظه نشه،، با هیچ بزرگتری هم نمیشه.. این باور منو تو حال رها کرده.. 

دقیقاً

خوشم اومد

:)

گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر -جناب فاضل 

:)

:)

سپاس، متن جالبی بود

https://mooziane.com/
مرجع بهترین فیلم ها وسریال ها از سایت ما بخواهید
https://mooziane.com/

خیلی ممنون بابت وبساییتون لایک موفق باشید کمال استفاده را بردیم 

تیمِ تبلیغات انبوه واتساپی برای شما سه تا کار انجام میده
1️⃣تولید محتوا
2️⃣پیداکردن جامعه هدف شما
3️⃣ارسال پیامِ انبوه به صورت نفر به نفر
اطلاعات بیشتر
iranWhatsApp.com

وبلایگ جالبی داری سبک نوشتهات دوست دارم خوشحال با وبلایگ شما اشنا شدم 

بسیار زیبا و بیان عالی

<a href="www.amlakjahan.com">villa in sorkhroud<a/>

شوپنهاور توانایی حرکت و پیشرفت را با رنج ارتباط داده است. او می‌گوید زندگی همانند آونگی بین میل و ملال در حرکت است. «انسان به مثابه اراده» یعنی انسان با خواستن معنا می‌گیرد. واقعیت آدم یعنی اراده، خواستن، یعنی آرزو کردن؛ میل موتور زندگی است. به محض این که آرزویی داریم هم‌زمان یک رنج داریم چون وقتی چیزی می‌خواهیم یعنی از ما دور است.
وقتی آونگ تاب می‌خورد، ما به میل خود می‌رسیم اما در بطن آن رنج دیگری ظاهر می‌شود: ملال. چون جوهر اصلی ما خواستن است میل جدیدی شروع می‌شود و این حرکت رفت و برگشتی زندگی است. این آونگ همین طور تاب می‌خورد بین میل و ملال و رنج پیوسته باقی می‌ماند.
 

بسیار کاربردی مثل همیشه ممنون از سایت خوبتون.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

اشتیاقی که به دیدارِ
تو
دارد دلِ من
دلِ من داند
و
من دانم
و
دل داند
و
من

آرشیو مطالب
Designed By Erfan, Edited by a Friend Powered by Bayan