میگم: صبح نمازم رو اشتباه خوندم. دوباره خوندمش. شده حکایتِ در نمازم خمِ ابروی تو با یاد آمد...
میگه: فکر کنم محتاجِ یکی از این رکعتشمارها شدیم که یادمون بندازه کجای نمازیم.
میخندم
میخنده
میگه: بسوزه پدرِ عاشقی که چهها با ما نکرد.
+ یه روزی به این بیتِ حافظ میخندیدم.
+ به امام جواد میگه جگرگوشهی آقام. دیروز شهادتِ جگرگوشهی آقا بود.
+ امروز رو دریابید :) خیلی خیلی مبارکه دوستان :) به امیدِ عاقبتبخیریِ همهمون :)