امشب بعد از مدتها نفسِ عمیق کشیدم. با اشک خندیدم. با خنده اشک ریختم. وقتی خدا بخواهد بنده چه کاره است؟!
و دستانی که هنوز بوی گلاب میدهد...
و چادری که خیسِ باران شد...
و رویایی که محقق شد...
و چشمانی که خواب ندارد...
و حرمی که پناهگاهِ درماندگان است...
× تصویر فعلاً موجود نیست.