وَ عِندَهُ مَفاتِحَ الغَیبِ لَا یَعلَمُهَا اِلَّا هُوَ وَ یَعلَمُ مَا فِی البَرِّ وَ البَحرِ وَ مَا تَسقُطُ مِن وَرَقَهِ اِلَّا یَعلَمُهَا وَ لَا حَبَّهِ فِی ظُلُماتِ الاَرضِ وَ لَا رَطبِ وَ لَا یَابِسِ اِلَّا فِی کِتابِ مُبینِ
انعام / ۵۹
و کلید های غیب تنها نزدِ اوست جز او [ کسی ] آن را نمی داند و آنچه در خشکی و دریاست می داند و هیچ برگی فرو نمی افتد [ مگر اینکه ] آن را می داند و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین و هیچ تر و خشکی نیست مگر این که در کتابی روشن [ ثبت ] است.
خودش داره میگه دستِ منه! میگه من همه چی رو میدونم! گره دستِ منه، منم که بلدم بازش کنم!
امروز رفتم آزمون بدم دیدم کسی نیست! خب لغو میشه نباید به من اطلاع بدن؟! :/
شیطونه میگه برو یه دعوای مفصل با پشتیبانت بکن! :|
ولی همیشه باید نیمه ی خالیِ لیوان رو پر کرد! منم توی این چهار ساعت مطالبِ باقی مونده رو تموم کردم! :)
با آبجی خانم دعوا کردیم! یک روز با هم حرف نزدیم! :/
با این که تقصیرِ اون بود ولی آخرش هم خودم رفتم واسه آشتی... اونم گفت باشه می بخشمت! :|
لذتی که در بخشش هست در گیس و گیس کشی نیست! :)
مناظره رو هم ندیدم! داشتم تستِ محلول ها رو می زدم! ولی بینِ سوال ها از اینجا اخبارِ مناظره رو دنبال می کردم! در کل خیلی باحال بود :)))
جاست ایران!
هر چه دلم خواست نه آن می شود
هر چه خدا خواست همان می شود
:)