و سیب عشق است
همان نستالژی آدم و حوا
:)

مبارکه :)))

:)))))))))))زیبا بید

همین محکومیت و اینا دیگه :/

همین محکومیت و اینا دیگه :/

هست خانم

هرجا این خاتون خانم باشن این فرشته داغانه هم هست :/

اصن امکان نداره یه جا حوا باشه آدم نباشه! مثلِ پت و مت! بلانسبتِ حضرتِ حوا و آدما :))) ولی بلانسبتِ شما و آدمتون نح :))))))

شما حواستون باشه دارید با سناتور حرف میزنید :/ هنوز اون قضیه درختِ ممنوعه و اینا رو یادمون نرفته ها :/ گفته باشم :/

چه حرفا!

چه پستا!

باز این مستر تدشون پشت سر من غیبت کردن و خوشبحال من شد ^_^
اصلا نُستالژی خیلی خوشگل تره آقا :)
بعدشم به فرشته ی دوبرابر کننده میگید داغان؟ امشب میفرستمش سراغ وبتون تا بهتون نشون بده کی داغانه :دی

عکس جالبه :)

غیب چیه خاتون خانم :/ :))

نه، چون درکش نکردم نظری نداشتم. سنگین بود واسم! :)

:/ :\

واقعا درک نمی‌کنما! رابطه‌ی بین عیسی و صلیب شبیه رابطه‌ی بین مسیح و مریمه یعنی؟ 

پست قشنگیه...

والا غیبتو هم جای دیگه مطرح نمیکنن
در ملأ عام پشت سر کسی که نیست :)))
به هر حال که من سپاسگزارم ^_^

باشه، شب می‌سرچم. تا درودی دیگر خداحافظ! :)

@خاتون

مثل باران بهاری که نمی‌گوید کِی
بی خبر در بزن و سرزده از راه برس.. (حسین منزوی)

زیباست...

：)

سیب؟! :| یادم نمیاد تو داستان آدم و حوا سیبی باشه مگه تو قسمت انعام بهشتی...
به هر حال ان شاءالله محکوم رو پیدا میکنید. در پناه حاکم :)

مثل مترسک به دست و پا بسته بودن...

همه جوان ها قصد ازدواج دارند کیه که وقتی تشنه است از آّب دوری کنه؟!

درسته این همان سرنوشتی است 

عکسه حرف نداره *__*

سلاااام

 با اولین کلیک رسیدم به اینکه ایشون متن آهنگی از بنیامین بهادری می باشند و کلا بیخیال! مثل خیلی از آهگای دیگه شعرشو درک نمیکنم! :))

و همین الآن دیدم خودت توی نظرات گفته بودی!

سلام
تشکر

مثلامن به رشتمم
من به لب تابممم
من به همسراینده امم من نمیدونمم کیه ولی خدامیدونه من فضول خداکه نیستمم
ایشاالله شماهم به دلبندتون میرسید
شمادعاکنیدخدامیرسونندش
اون طرف هم ایشاالله وضع مالیش خوبه
پس ازحالاااامباررررررررررررررکه:))))))))))))
حالاتکلیف متنه مشخص شدمابلاگریهاپیشاپیش دعوت عروسیتمم به اقای ایندت بگوووخودتوبرای ای ن استقبال آماده کنه:))
---------------------------------
سیب توی آب افتاده اصلااامن عاشقق این منظره هاممممممممممممممم
خیلی منظرررررررره های خوشکلمممممممم

مثل من به این مقاله هااااا

چقد این ترانه بنیامین دوست داشتم. ممنون که یادآوری کردی

یک "تو" وسط زندگیم گم شده است..

من دیگه واقعا گیج زدم :/ گندم رو شنیدم و حتی بعضی ها میگن که همون هدیه ای  بود که هابیل برای خدا پیشکش کرده بود...
ولی سیب رو اولین باره که میشنوم .-.
(از ادبیات متنفرم!!!!) =(
راستی کنکورتون همین سال هست؟!

آدم و حوا...
منم حوایی هستم بی آدم :)
بزن قدش رفیق...

ببخشید پیشه حضرت هابیل دامداری بود -_- واقعا قاطی کردم D:
به هر حال یادی از گذشته کردیم موفق باشید :)