فکر نمی کنم خداوند برای آفرینش بنده هایش از گِل های متفاوت استفاده کرده باشد! من، بقالِ سرِ کوچه، آقایی که نمی شنود، خانمی که نمی بیند و کودکی که پاهایش توانایی حرکت ندارند همه با یک نوع گِل آفریده شده ایم!
زمانِ آفرینش، از هیچ کدام از ما نپرسیدند دوست داری در کدام کشور، کدام شهر و یا کدام منطقه به دنیا بیایی.
من متعلق به یکی از روستاهای به نسبت کوچک با کمترین امکانات هستم! درست است که آن جا متولد نشده ام و آن جا قد نکشیده ام ولی اصل و ریشه ی من آن جاست!
محروم بودن از یکسری امکانات، عدم آگاهی و شناختِ یکسری مسائل را به دنبال دارد. طبیعی است که برخی مسائل برای هم وطنان روستایی گنگ و مبهم باشد در صورتی که برای شهرنشینان ساده و پیشِ پا افتاده. پس چرا بخاطرِ این موضوع اهالی روستا نشین را موردِ تمسخر قرار می دهیم؟! چرا هر وقت می خواهیم به کسی توهین کنیم از لفظِ دهاتی استفاده می کنیم؟! چیزی که بارها در پست های اهالی بلاگ مشاهده کردم! مگر دهاتی ها چه مشکلی دارند؟! جز این که محرومند از حداقل امکاناتِ شما؟!
از کلِ سال های تحصیلم فقط پنجمِ دبستان را در روستای خودمان درس خواندم. بودند هم کلاسی هایی که به شدت باهوش و اهل استدلال و به دنبالِ علم بودند. همه ی هم کلاسی های آن سال الان ازدواج کرده و بعضی حتی مادر شده اند. آن همه استعداد کنجِ خانه می سوزد و برای هیچ کس مهم نیست. من با ازدواج کردن مخالف نیستم و معتقدم در شرایطی ازدواج نه تنها مانعِ پیشرفت نمی شود که سکویی می سازد برای پرتاب به آنچه به ظاهر دست نیافتنی ست.
حرفِ من این است که هم کلاسی هایم می توانستند در کنارِ وظیفه ی همسری و مادری، یک پزشک، مهندس و یا معلمِ موفق باشند. ولی نیستند چون امکاناتی نداشتند.
این درست نیست دیگران را بخاطر چیزی که دستِ خودشان نیست مسخره کنیم!
وقتی صدا و سیمایی که فقط نامِ جمهوریِ اسلامی را یدک می کشد برای معرفیِ آداب و رسوم و غذاهای محلی روستاییان نجیب و در عینِ حال ساده برنامه می سازد که چیزی جز توهین و تحقیرِ لهجه و سادگیِ آن ها نیست دیگر چه توقعی از سایرِ مردم می توان داشت؟!
ناراحت می شوم وقتی می بینم یک عده، معدود چادری های حاضر در جشنواره ی فجر را دهاتی خطاب می کنند!
چرا طوری رفتار می کنید که یک روستایی وقتی به شهر می آید از گفتنِ نامِ زادگاهش شرم داشته باشد؟!
چرا هر کس حجاب دارد، چادری ست، حیا دارد، روستایی ست و به اعتقاداتش پایبند است باید موردِ تمسخرِ دیگران قرار بگیرد؟!
مگر خونِ شما رنگین تر است؟! مگر شهری بودن جایگاهِ انسان را نزد خداوند بالاتر می برد؟!
فکر می کنم کمترین حقِ اهالی روستا حفظِ احترام به شخصیت شان باشد. تاکید می کنم کمترین حق!
تا آخرین نفس از زنان و دخترانِ چادری و مردانِ با غیرتِ روستانشینِ کشورم دفاع می کنم و به هیچ کس اجازه نمی دهم کوچک ترین توهینی به آن ها بکنند.