میاید یکم حرف بزنیم؟! :|

یه وقتایی خسته میشی...

از کاربردِ مشتق، مفعول فیه، اسید و باز، شکستِ نور و ژنتیک حتی!

دلت میخواد حرف بزنی... حرف بشنوی...

دلت میخواد یکی باشه تا بشکنه سکوتِ حاکم بر مغزت رو...

کی میاد یکم حرف بزنیم؟! راجع به هر چی... فقط حرف بزنیم...

فقط

لبخند یادتون نره :)

صنما ‌ ‌

۲۲
۸۱

۸۱ نظر

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۱۶ میم کاف

سلام... کنکوری شما؟!!!

الان ی کنکوری کنارمه داره غر میزنه و خستس مث شما

سلام

بله :)

خستم ولی غر نمیزنم که...

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۱۷ لا نتوری

هی میخام یه حرفی بزنم
نه اینکه گفتی لبخند ... خنده نمیذاره حرف بزنم:))))

بگید ما هم بخندیم :))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۱۷ سِناتور تِد

سلام عرض شد

در چه بابی حرف بزنیم؟

ثلاثی مجرد یا متأهل یا مزید؟

سلام

من از عربی متنفررررررم

با همین غلظت :)

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۲۴ ♥️ っ◔◡◔)っ ♥️ mohammad)

سلام

سلام و درود

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۲۴ سِناتور تِد

چه جالب

چون عربی از شما متنفررررره ;)))))

این همه تنفر برای چه؟!

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۲۷ Anne Shirley

سلام

فوتبالی هستی؟!

سلام

تا حدودی :)

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۲۸ گریزان هستم

هنوز اول راهید:))
بزا برید دانشگاه:|

آره خب...

همین دیگه... الان سخته... رد شدن از سدِ کنکور بدون مصدومیت!!

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۲۹ ♥️ っ◔◡◔)っ ♥️ mohammad)

همین دیگه حرفی نمیمونه :|

موفق باشید

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۲۹ سِناتور تِد

واکنشی به تنفر از سوی شماس :)))

امسال ازش متنفر شدم!

بالا نمیره درصدش :|

نهایتاً ۶۵ :||

:))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۳۱ Anne Shirley

خب طرفدار چه تیمی هستی؟!

من به شدت بارساییم ^__^

منم به شدت بارساییم ^_^

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۳۴ سِناتور تِد

کافیه دیگه :||| قانع باشید :)))

بارسا آخه؟ [نوچ نوچ کنان سرش را به نشانه تأسف تکان میدهد]

کافیه؟! :/

میشه درصدِ عربیِ کنکورتون رو بگید؟! :| :)))

پس چی؟! حتما رئال :/

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۳۶ Anne Shirley

ایول پس ^___^

وااااااااااااای خبر داری ژاوی اومده ایران با تیمش ^__^ واهاهاهاهای

^__^

بنده کلا بجز اخبارِ مربوط به کنکور از همه چی بی خبرم :)))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۳۷ سِناتور تِد

من رتبه مم یادم نیست حتی :))))) سعی کردم به فراموشی بسپارمش :))))

رئال هم خوبه! ولی چلسی عالیه :))

رشته تون رو که نمیگید میدونم :|

حداقل بگید چه سالی کنکور دادید :)))

داداش منم طرفدارِ چلسی هست :))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۳۸ Anne Shirley

@تد

نه واقعا بارسا نه پس چی ؟! ://

اصن تیمی هس بتونه به پا بارسا برسه ؟! :/

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۴۳ سِناتور تِد

@آنه

وجدانأ بارسا هم شد تیم؟؟ یادتون رفته چجوری بردیمتون و حذفتون کردیم؟؟؟ چلسی رو یادتون رفته؟ هان؟؟؟ تاریخ نمیمیرد :)))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۴۳ تقویم سررسید 96

حوا ... partchap partlist
dar zemn
LIKE!!!!!! be :میاید یکم حرف بزنیم؟! :|

://

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۴۶ سِناتور تِد

سال **13 کنکور دادم :))))

با سالِ کنکور گفتن که شناسایی نمیشید :)))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۴۶ خانومِ حدیث :)

این نظراتت پس زمینش چه جینگولی شدهههه :)))

از چی بگم برات؟ D:

به حدیث خانم :)

چه عجب از این ورا...

چشمات جینگولی میبینه :)))

هر چی دوست داری بگو :)))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۴۸ علی احمدی

حیف باید برم خونه تکونی به مادرم کمک کنم وگرنه دوست داشتم در بحث شرکت می کردم.صدام کرد.خدانگهدار همتون.

سلام

از الان خونه تکونی؟!

موفق باشید

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۴۹ Anne Shirley

@تد

اصن بارسا با چلسی قابل مقایسه نیس

اسطوره هایی که تو بارسا بودن یا بهترین هایی که الان هستن رو نمیتونی انکار کنی

اینکه بارسا و بازیکناش بهترینن از واضحاته :))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۵۲ سِناتور تِد

@آنه

مهم اینه الان چلسی با اختلاف زیاد اوله تو جزیره! بارسا دوم :))))))

مهم اینه نتونستید ما رو ببرید :))))))

اسطوره چ کشکیه دیگه :)))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۶:۵۴ 🍁 غزاله زند

باید خوند،باید قبول شد :)

به خودت،الکی هم که شده،بلند بگو که عربی رو دوست داری.

من روی فیزیک این تلقین رو به مدت یک ماه انجام دادم،تنفرم کم شد و الان راحتتر تست‌هاش رو میزنم و میفهممش. انگار تلقین واقعا معجزه میکنه !!!

ولی کلا همه‌ی درسا رو دوست دارم ;)

باید قبول شد باید :))

خداییش با این درصدها نمیتونم دوستش داشته باشم :|

واقعا؟! امتحان میکنم پس :)))

من فیزیک رو خیلی دوست دارم :)))

مخصوصا فیزیک ۳ :))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۷:۰۰ نـــای دل

عرضی نیست ان شاالله موفق و موید باشید...

خیلی ممنون... همچنین...

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۷:۱۱ مهدی کاشانی زاده

جسارتا مگه شما چند سالتونه؟😕😕

سلام و درود .درود و سلام...

حرف بزنیم؟؟ دارم لاکپشت وار خودمو برا ارشد آماده می کنم.قراره فقط یه کتاب بخونم.

وبلاگم هم حلزونی به روز رسانی میشه.

رمانم هم اینترنت اکسپلورری جلو میره😉

کلا اون حیوونای کند رو نام بردم دیدین؟ شما بگین حالا☺

دهه ی هفتادی هستم :|

سلام و رحمت

فقط یک کتاب؟! چرا یک کتاب؟!

خیلی هم عالی... موفق باشید در همه ی مراحلِ زندگیتون :)

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۷:۱۱ لیمو ...

سلام

همیشه که درس خوندن خسته کننده نیست,درس خوندن وقتی ترس و استرس کنکور باشه ادمو خسته میکنه.اینکه میشه یا نمیشه.اگه این مبحث تستاش سخت باشه چی.اگه اگه اگه

این حرف دلمونه نه؟!

هممون میدونیم مطالعه سرگرمی خیلی خوبیه اما با این شرایط نه

من عربیو نخونده توی ازمون 50 میزنم

اما با فیزیک مشکل دارم و دارم سعی میکنم برطرفش کنم

سلام

بله قطعا استرس مخربه... آرامش رو سلب میکنه...

آفرین... ولی من فعلا نتونستم به ۷۰ برسونم :|

فیزیک درسِ شیرینیه :))

موفق باشی لیموجان :)

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۷:۱۸ آرزو ﴿ッ﴾

اوه، دیر رسیدم!

سلاااام

خوبی؟

من چیزی به ذهنم نمی‌رسه، تازه بیدار شدم، تا چند لحظه هم فکر می‌کردم صبح شده جا موندم، فعلا هنگم!

راستی مگه دوست‌داشتن به درصد ربط داره؟

منتظرت بودم :)

سلام و درود بر مهربان آرزوی خودم :))

خوشبحالت میتونی بخوابی :))

برای من آره :|

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۷:۲۶ لیمو ...

خوشبحالت...من باید یه فکر اساسی واسه فیزیک کنم بهم ضربه نزنه...کلا عمومیها خوبن.ریاضی هم خوبه بخونی نتیجه رو قطعی میگیری اما اون سه تارو هی در نوسانم واقعا

به امید موفقیت هردومون دوست عزیزم:)

خداقوت

فیزیک هم بخونی و تست های کنکورش رو خوب کار کنی قطعا نتیجه میگیری :)

منم زیستم نوسان داره :|

می رسیم به آنچه که باید :))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۷:۳۱ ♥️ っ◔◡◔)っ ♥️ mohammad)

@آنه

@نسیم

@تد

همتون برید کنار...

عشقه رئال

رئال :|||

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۷:۳۶ آرزو ﴿ッ﴾

:)))

خواب بعد از ظهر که دیگه خوشبحالت نداره! آدم رو از کار و زندگی میندازه!

عجب! من هندسه رو مثل همه‌ی درسا دوست داشتم ولی میانگین درصد کانونم فکر کنم چیزی نزدیک ۲۵ باشه:دی

تازه عربی عمومیه که، زودتر میشه توش پیشرفت کرد.

الآن به‌یه نکته‌ای توجه کردم، دلت نمی‌خواست میتونستی منو بزنی که دارم درباره‌ی درس حرف می‌زنم؟:دی

می‌پرم روی یه‌بحث دیگه، یادته گفته‌بودم یه‌غار دارم؟ هروقت سن‌هاتون یادم میره، هی شک می‌کنم که جفتتون یکی باشین:دی

خب حالا بحث بعدی رو تو بگو! البته اگه همچنان هستی!

با آرامش خوابیدن آره خوشبحالت داره :)))

متنفرم از هندسه :|

:))

کدوم غار؟! راستش معنی این جمله رو نفهمیدم :|

تو بگو :) چیزی به ذهنم نمیرسه :)

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۷:۴۳ Al i.

نه چون ما هر یکی دو هفته خونه تکونی داریم من بخاطر دست درد مادرم جارو میزنم و باقی کار ها مثل مرتب کردن و شیشه پاک کردن و گرد گیری با مادرمه

خیلی هم عالیه که به مادر کمک می کنید...

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۷:۴۴ Al i.

در کل بخاطر مهمون اومدن خونه رو نظافت می کنیم.وگرنه اون خونه تکونی که یکی دو ساعته نمیشه اصلا.

بله خونه تکونی یک هفته زمان میبره حداقل...

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۷:۴۵ ( ک) شباهنگ

خب میبینم دوستان خوب و زیادی

دارید شکر خدا دیگه دلتنگ نباشید..

بله استاد... خوشبختانه دوستانِ خیلی خوبی دارم :)

دلتنگ که نه استاد... بیشتر خسته م...

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۷:۴۷ آرزو ﴿ッ﴾

بیچاره هندسه!

یه‌وبلاگ هست که احساس می‌کنم غار منه:دی

خب تو هم بگو یه‌چیزی دیگه!

لعنت بر هندسه :| :))

چقدر خوب :)

یعنی چطوری غارِ تو هست؟!

آشپزی بلدی؟! :دی

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۷:۵۵ آرزو ﴿ッ﴾

بیشتر نصفه‌شبا یادش میفتم آخه!

در این عصر که با یه‌کلیک میشه یاد گرفت همه‌چی رو!( از جمله آشپزی)

فکر کنم بلد باشم!

که اینطور.‌..

بله :)

عصبانی هستی چرا؟! :|

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۷:۵۵ Al i.

و من الان در پوست خودم نمی گنجم چون فردا قرار بود داداشم بیاد و الان هم اون دایی که خیلی دوستش دارم زنگ زد گفت توی راهیم.از تابستونه ندیدمش.من برم

خیلی هم خوب.‌.. همیشه به شادی...

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۷:۵۶ Al i.

خوب و خوش باشید خداحافظ :)

همچنین.‌.. خداحافظ...

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۸:۰۲ آرزو ﴿ッ﴾

نه‌بابا واسه چی عصبانی؟!

بقول جناب میرزا نوشته لحن رو منتقل نمی‌کنه!

تو بلدی؟ :)

حس کردم...

یه وقتایی باعثِ سوء تفاهم میشه!

تا حدودی :)

دوست داری چی کادو بگیری؟! :)

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۸:۱۰ آرزو ﴿ッ﴾

مامان من که قصد داشت قشنگ تابستون بعد از کنکور از خجالتم در بیاد و ناهار رو بسپره به من که البته نه کاملا ولی تاحدودی موفق شد. تا حدودیِ تو هم احتمالا تابستون تبدیل میشه به کاملا! :)

عجب بحثایی به‌ذهنت می‌رسه!

گلِ واقعی و کتاب :)

تو چطور؟

احتمالاً :))

منم گل خیلی دوست دارم :))

البته طبیعیش رو :))

کلا هر چیزِ فانتزی کادو بگیرم دوست دارم :))

و مهم تر از هر چیز عروسک ^_^

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۸:۱۵ متـ ـین

حیف ک باس رفتار شناسی رو امشب تموم کنم وگرنه خودم خیلی دلم میخواد حرف بزنم! حالا یه وقت بهتر ایشالا :|)

من رفتار شناسی رو تموم کردم :))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۸:۱۷ متـ ـین

ولی باز خوبه تا گفتی بیاید بحرفیم ملت همیشه در صحنه حاضر سیل کامنتارو روانه کردن :دی

الان مشکل کجاست؟! :| :))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۸:۱۹ آرزو ﴿ッ﴾

اصلا گل طبیعی با مصنوعی قابل مقایسه نیست.

از دخترایی که عروسک دوست دارن، خوشم میاد :)

بحث بعدی؟:دی

دقیقا...

:)))

دوست داری چطور خواب هایی ببینی؟! :|

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۸:۲۴ متـ ـین

مشکلی نیست! خیلی هم خوبه :|

رفتارشناسی کلا مشکلی نداره! ولی فصل بعدش... :|

سعی کنید زودتر شارشِ انرژی رو شروع کنید...

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۸:۲۷ آرزو ﴿ッ﴾

چرا پوکر حالا؟

فکر کنم خواب چیزایی که ندارم! مثلا خواب اموات( خدا رحمتشون کنه!)( ترسناک نباشه‌ها)، دیگه خوابایی که مربوط به چندسال آینده هم باشه، برام هیجان‌انگیزه. دیگه! هرچی عجیب‌تر و غیرعادی‌تر بهتر! البته همچنان تاکید می‌کنم عجیب‌بودنش نباید توام با ترس باشه‌ها!

خودت چطور؟

همینطوری... گفتم شاید عصبانی بشی :)

من خوابِ صادقه :)

حالا هر چی باشه... فقط صادقه باشه :)

زیاد دیدم! مثلا بارها شده از کنار خونه ای رد میشدم که اصلا نمیدونستم خونه ی کیه! ولی توی خواب حتی واردش شده بودم!

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۸:۲۹ هلما ...

سلااام ..

دیر رسیدم عایا ؟؟

خوبی ؟؟

سلام

نه :)

ممنونم... شما خوبی؟! :)

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۸:۳۶ آرزو ﴿ッ﴾

آقااا! من عصبانی نبودم و نمیشم میم‌خانوم!:دی

چقدر هیجان‌انگیز! خب پس از اینا هم می‌خوام!

الان شدی :)))

آره هیجانش بالاست...

مشهد الان هواش برفیه؟!

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۸:۴۵ خانومِ حدیث :)

ببخشید عزیزم حسابی گرفتارم صبح خروس خون تا دم غروب ملاسم همش ؛(

تا جایی بتونم سر میزنم :)) ببخش کم اومدم وبت جدیدا :)) بعضی وقتام پست ها رو میحونم کامنت رو میخام بعدا بذارم ک یادم میره :دی

نه بابا مشکلی نیست :)))

موفق باشی بانو جان 😊

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۸:۴۸ خانومِ حدیث :)

کلاس حتی :دی

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۸:۵۱ آرزو ﴿ッ﴾

اتفاقا اون‌موقع خندیدم :)

نه، امروز آسمانی صاف همراه با ابرهای پراکنده رو شاهد بودیم و هوایی سرد البته!

اونجا سرد هم هست؟

ابرهای پراکنده تون مستدام :)

بسی سرد و استخوان سوز حتی!

جمعه برف بارید! خیلی کم ولی بارید :))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۸:۵۷ آرزو ﴿ッ﴾

به‌به‌، پس تبریک بابت جمعه‌ی برفی!

کمش هم خوبه :)

من سرِ جلسه ی آزمون بودم برف ندیدم کلا!

وقتی هم آزمون تموم شد اثری از برف نبود :|

کلا برفی ندیدم :)

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۰۱ خانومِ حدیث :)

چاکر شومام هستیم D:

فدای شما بانو :)

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۰۱ مهدی کاشانی زاده

این که گفتم چند سالتونه بیشتر جنبه تعحب داشت.فکر نمی کردم در حاااال کنکور دادن باشید.

سلام و درود.درود و سلام.

چون بیشتر از یک کتاب نمیشه خوند.ریاضی و اینا که بی گانه ام باهاش..تحقیق در عملیات هم مضخرفه.آها زبان هم می خونم😐

نگفتین از خودتون.دوست ندارید بگید بگید دوست ندارم بگم 😐

چرا؟!

سلام و رحمت

خیلی هم عالی :)

چی بگم خب؟! سوال تون خیلی کلیه!

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۰۴ آرزو ﴿ッ﴾

آخی :)

تا این حد کم؟:دی

خیلی کمتر حتی :)

آخرین باری که برف رو لمس کردم چهارم دبستان بودم! :(

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۰۷ علی

سلام.چون نوشتید حرف بزنیم و من هم که حرف نمیمونه توی دهنم حیفم اومد نگم

الان که داشتم کمک می کردم به ماد رو پدرم (برای مهمونایی که تو راه اومدن اند)

به این نتیجه رسیدم که علاوه بر بی عرضگی و وضع اقتصاد بد مملکت و چه و چه و

چه، حکمتی نهفته واقعا در اینکه من با بیست و پنج شیش سال سن هنوزم بیکارم

و سرو سامون نگرفته و مستقل نشدم... .

و اون حکمت همین باید باشه که مادر و پدرم من رو داشته باشند و مثلا الان اومدم

مادرم تا دید من توی اینترنت هستم مسابقه شبکه سلامت(سیب سلامتی) رو ازم

پرسید و خواست از اینترنت جوابش رو در بیارم(آخه یه کم قدیمی اند و بلد نیستند).

آره خلاصه چند بار هم خواستم یاد بدم بهشون کامپیوترو اما باز یادشون رفته...! :)

خداییش اگر حکمت خدا باشه باید یه فکری برای عاقبت من کرده باشه به طور قطع

سلام

بله هر کارِ خدا حکمتی داره :)

ان شاءالله همیشه سایه ی پدر و مادرتون بالای سرتون باشه...

مشکلات هم حل میشن... دنیا همیشه یجور نمیمونه...

گهی پشت به زین و گهی زین به پشت... ( نمیدونم درست گفتم یا نه!)

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۰۸ آرام ..

نسیم اون برف نبوده :))) سوم ریزک بوده

روز ازمون شهر ما هم.سوم.ریزک.اومده بود ولی متاسفانه چون من ازمون داشتم سعدت دیدنشونو از دست دادم

و من هرگز برف ندیدم.:)))))))))

گفتن برف بوده :))

منم ندیدم :))

من یکی دو بار دیدم :))))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۰۸ آرزو ﴿ッ﴾

اووَه، چهارم دبستان!

جل‌الخالق!

آره :(

چرا؟!

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۱۶ آرزو ﴿ッ﴾

واسه نشون‌دادن محدوده‌ی تعجبم گفتم!

آخرین حرفم بگم و رفع زحمت کنم؛ تو خیلی خیلی مهربونی :)

همین الآن دوباره به ذهنم اومد، دلم نیومد نگم.

آهان :)

لطف داری :)

به خوبیِ شما که نیستیم...

ممنونم که بودی... همیشه حرفات حالم رو خوب میکنه :)

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۱۷ Al i.

درسته... :)

خب خداروشکر :)

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۱۸ محبوبه شب

چطوری بالام جان😍

متاسفانه تا الان سرم شلوغ بود اصلن نتونستم ببینم کی آپ کرده :|

بازم می خوای؟ یا بسه؟ :))

خوبم فدات شم :))

عالیه :)

شاعر می فرماید:

بخند که خنده های تو عالیه :)))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۱۸ علیرضا امیدیان نسب

حرف بزنیم

اممممم

عه بارسایی هستی چه خوب

از جواب کامنت هایی که دادی قشنگ معلومه ذهنت درگیره و هنوز استرس کنکور داری

واسه قبول شدن تو کنکور استرس لازم نیس

میدونم گفتنش سخته اما به خدا من هیچ استرسی نداشتم و فقط داشتم میخوندم و خبری از اخبار کنکور نداشتم تا موقعی که رفتم امتحان دادم

استرس که همیشه بوده و هست.‌‌..

خوشبحالتون...

رشته ی ما رقابت درش زیاد و شدیده... برای همین استرسش بالاست...

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۲۰ آرام ..

ب منم گفتن برف بوده ولی من توی باورم نمیگنجه ک برف بودع باشه :)))))))

:D قبلنا میگفتن الهی خدا بهت شوهر بده حالا من میگم خدا بهت برف بده :D

:)))))

تشکر :| :)))

خدا به تو هم برف بده :))))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۲۲ آرزو ﴿ッ﴾

:) تو هم لطف داری همیشه :)

بودن تو و حرف‌زدن با تو حال منو هم خوب می‌کنه :)

دیگه واقعا در پناه حق!

موفق هم باشی ^_^

حق نگهدارت :)

همچنین ^__^

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۲۳ آرام ..

چرا اینجوری تشکر کردی؟

تشکر:| :))))

نکنه شوور میخوای؟؟ :))))))))) نچ نچ نچ خیلی تو فکرش نرو یا خودش میاد یا ..... :)))

نه بابا! :||||

آرام؟! نکن با من از این شوخیا! :))))))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۲۶ آرام ..

:))))))) شوخی نبود خیلیم جدی بود :))))) :D

:||

بیخیال آرام :)))))

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۱۹:۳۰ مهدی کاشانی زاده

خب شما جزیی جواب بده...😉

شما بپرس اگه قابلِ جواب دادن بود جواب میدم :)

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۲۰:۱۶ مهدی کاشانی زاده

چه رشته ای قراره انتخاب کنین؟

رمان خون هستین یا نویس حتی😉

کدوم شهر هستین؟

خدا بخواد پزشکی...

هیچ کدوم :)

کلاً ۵ تا رمان خوندم توی کلِ زندگیم!

یه گوشه ی ایران :)

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۲۱:۰۰ عَقـایِدِ یِکــ رِضــا

من که حرفی ندارم، نظر دوستان رو میخونم ببینم چیا ازتون میپرسن :)

قرار نبود کسی چیزی بپرسه... می خواستیم فقط حرف بزنیم...

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۲۱:۲۱ محمد روشنیان

دختری از نسل حوا واقعاً اسمش حواست؟ :|

نه خب نیست :|

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۲۱:۵۷ a

سلام حوا جون:)

چند روزه دیگه تولد یکی از عزیزانمه خوشحال میشم اگه بتونی به وبم بیای و تولدشو تبریک بگی:)

سلام

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۲۲:۳۰ مهدی کاشانی زاده

پس چرا وبلاگمو دنبال می کنین؟؟

چون رمان دوست دارم... ولی فعلا وقت ندارم بخونم...

دوشنبه ۱۸ بهمن ۹۵ , ۲۳:۳۴ مهدی کاشانی زاده

نابودم کردین😕

چرا؟!

سه شنبه ۱۹ بهمن ۹۵ , ۰۱:۳۳ Poker Face

:)) باشه حرف بزنیم

از چی بگیم؟

:))

از هر چی دوست داری...

سه شنبه ۱۹ بهمن ۹۵ , ۰۱:۳۷ Poker Face

اخه معمولا چیزایی که من دوست دارم رو بقیه دوست ندارند.

ولی الان اونقدر از نظر جسمی خسته ام که دلم میخواد بزنم به دل دشت و بیابون:))

بیا از جاهای قشنگی که دوست داری بری یه روزی بگو:))

فکر کنم تو این فشار درس فکر کردن به اینجور جاها برا توهم بهتر باشه:)

چه جالب..‌. چیزایی که منم دوست دارم بقیه دوست ندارن! :)

من دوست دارم برم یه جایی که هیچکس نباشه... به یه طبیعتِ بکر و دست نخورده :)

که هنوز دستِ تبرِ هیچ انسان نمایی به تنه ی درختای سر به آسمون کشیدش نخورده باشه!

صدای آبشار که روحم رو نوازش کنه :))

گل هایی که عطرشون منو مست کنه :))

سه شنبه ۱۹ بهمن ۹۵ , ۰۶:۳۳ مهدی کاشانی زاده

اینکه وقت ندارین بخونین دیگه

شما که زیاد مطلب نمیذارین...

سه شنبه ۱۹ بهمن ۹۵ , ۱۱:۱۰ مهدی کاشانی زاده

وبلاگ نه...کلی میگم.حالا شاید خواستم رمانمو بدم بخونین مثلا

بعد کنکور وقتم آزاده..‌. اونوقت میخوام کلی کتاب بخونم...

رمان هم باشه خوبه...

سه شنبه ۱۹ بهمن ۹۵ , ۱۴:۰۹ سیّد محمّد جعاوله

شاد باشید

ممنون...

سه شنبه ۱۹ بهمن ۹۵ , ۱۷:۲۵ هلما ...

قربانت . منم اینروزا خوبم :)

سه شنبه ۱۹ بهمن ۹۵ , ۲۱:۰۱ دلارام gh

اره چرا که نه من بیکارم بیا حرف بزنیم

عه من نبودم حرف بزنیم :(

پنجشنبه ۲۱ بهمن ۹۵ , ۰۷:۲۸ خادم امام زمان عج الله

امام زمان(عج):"چیزی که ما را از شیعیان پنهان داشته است،کارهای ناشایست آنهاست که به ما می رسد"

برای اینکه بدانیم فاصله ما با امام زمانمان چقدر است و معنای غربت و تنهایی چیست
به این چند جمله ساده و عامیانه خوب دقت کنیم؛

امام باقر(علیه السلام) می فرماید: هر گاه خداوند بخواهد بر مردم غضب کند ( آن هم به خاطر اعمال ناشایست مردم) ما اهل بیت را از مجاورت با آن ها دور می کند .( اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه ، نحانا عن جوارهم».(1)ادامه مطلب را همراه باشید
با سلام و صلوات خداقوت از مطالب ارزشمندتان سپاسگزاریم و باالله التوفیق

شنبه ۱۷ فروردين ۹۸ , ۱۳:۴۶ ماشین لباسشویی

با محصولات ما آسایش را به ارمغان بیاورید

يكشنبه ۱۸ فروردين ۹۸ , ۱۳:۴۴ کولرگازی

اگر می خواهید آسوده خاطر محصولات خانگی را سفارش دهید به سایت ما سر بزنید

پنجشنبه ۲۳ بهمن ۹۹ , ۲۳:۳۷ M

سلام الان چی کار می کنید پیاما مال 95 الان بهمن 99 رشته ای که دوست داشتین قبول شدین ؟

سلام و درود

الان دانشجوام :) دقیقا جایی که دوست دارم :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ