ساعت ۲۳:۵۵
همه جا تاریک...
من جلوی تلوزیون در حالی که زانو زده بودم...
شبکه خبر...
خبرنگار: چرا متمرکز شدید روی یک بخش؟! چیزی شده؟!
آقای ملکی: بله، پیکر یکی از همکاران مون رو پیدا کردیم...
ساعت ۰۰:۳۰
آبجی: پیکر یکی دیگه از آتش نشان ها رو هم پیدا کردن :(
من: :'(((
خیلی ناراحتم... خیلی...
خدایا :(
+ خوابم نمیبره... آشفته و داغونم...