وقتی خدا از پشت دست هایش را روی چشمانم گذاشت...
از لای انگشتانش آنقدر محو تماشای دنیا شدم که...
فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا کنم...
وقتی خدا از پشت دست هایش را روی چشمانم گذاشت...
از لای انگشتانش آنقدر محو تماشای دنیا شدم که...
فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا کنم...