تو دل یه مزرعه یه کلاغ رو سیاه
هوایی شده بره پابوس امام رضا
اما هی فک میکنه اونجا جای کفتراس
آخه من کجا برم یه کلاغ که رو سیاس
من که توی سیاهیا از همه رو سیاه ترم
میون اون کبوترا با چه رویی بپرم
تو همین فکرا بودش کلاغ عاشقمون
یه دلش میگفت برو یه دلش میگفت بمون
که یهو صدایی گفت تو نترس و راهی شو
به سیاهی فکر نکن تو یه زائری برو
دلم بد جور هوای آقا رو کرده
این عکس ها مربوط به 5 سال پیشه یعنی آخرین باری که رفتم مشهد که ماجرا شو قبلا گفتم...
تنها چیزی که از گوشیم باقی مونده همین عکس هاست :((
خواستم پست آخر درباره آقا باشه
باشد که ما را بطلبد...
دعا کنید ما را... خیلی محتاجیم... خیلی...
در پناه حق باشید :)))