نفس بکش! هنوز برای تو مردن زود است! دیر شده ولی هنوز زود است! بگذار من برای تو بمیرم. برای حالِ خرابت! برای غروری که له شد! دلی که شکست! من برای اشکهایت میمیرم! برای تنهاییات! برای حالِ عجیب درهم و نامعلومت! لعنت به قوانینی که بیقانونی را فریاد میزنند! آنقدر جیغ میکشند تا لال شوند و خفه! تا بمیرند و جان بدهند! من بمیرم برای وجودی که بیوجود شد و به گِل نشست. برای فریادهای خاموشت، صدایی که ذره ذره نابود شد و از هم گسست! اینجا نباید حرف زد! باید سکوت کرد و در تاریکی مُرد! من بمیرم برای حنجرهای که بر سرِ دار آنقدر بیگناهی را فریاد زد تا شکست! چشمهایت را ببند! اینجا نباید دید! من بمیرم برای نگاهی که آنقدر گریه کرد تا کور شد و دروازهی آرزوها را ناگهانی بست! اینجا جایی برای اشتباه نیست! من بمیرم برای تو که بزرگترین اشتباهِ دنیایی! بمیرم برای خودم!
+ مراقبِ آدمهایی که شرایطِ جسمیشان اجازه نمیدهد راحت نفس بکشند باشید. گریه کنند دیگر نفس نمیکشند :)