سهمِ من از دعای تو

قسم می‌خورد به فرقِ شکافته‌‌ی علی که من به فلان بلا دچار بشوم!

این است دعای دیگری در حقِ من...

من ولی دعا می‌کنم آرامش سهمِ لحظه‌هایت باشد.

تمامِ کاری که از دستم برمی‌آید...

زیباست! خیلی...!
واقعیته! امروز یه نفر همچین دعایی برام کرد! :)
درود بر شما
یاعلی


:)
علی یارتون
چه بلایی سرش اوردید که اینقدر شاکیه!
:)
فعلاً که زمین و زمان از ما شاکین.
به حرف گربه سیاه بارون نمیاد..
البته دور از جون اون ادم... مثله...ولی خدا نمیشینه ببینه کی نفرین میکنه همون نفرینو انجام بده..اگر نفرین ناحق باشه دامن خود نفرین کننده رو میگیره.
هرچه کنی به خود کنی
گر همه نیک و بد کنی...
واقعاً اون لحظه ترسیدم... خیلی زیاد...
O_o ؟؟؟ چرا؟ نه واقعا چرا؟؟ تو این شبها اینجوری قسم خوردن خیلی سنگینه(چون عین تیر اگه ناحق باشه کمونه میکنه برمیگرده) ولی مطمئن باش نفرین ناحق نمیگیره پس اگه بی گناهی خیالت تخت:)
یاعلی
خیلی سعی می‌کنم به کسی بدی نکنم ولی خب گویا هرکاری هم که بکنی آخرش همینه :)
بخاطرِ سنگین بودنش هست که حسِ بدی دارم. حسِ ترس!
علی یارت فرشته‌ی خوبی‌ها
وا :|
والا :)
می‌بینی آرزو؟!
وای یا خدا!
آدم میترسه!تو هم دیگه زیادی دلت بزرگه ها!
:)
چکار باید بکنم؟! چه کاری بهتر از دعای خوب؟! :)
ولی من نفرین می کنم بعضیا رو که اذیتم کردن در تمام طول زندگیم :(
نفرین خوب نیست سایه جان. جوابِ بدی رو با بدی ندی بهتره. همیشه به خودم می‌گم اگه نتونی از یه کارِ بدِ دیگری بگذری توقع نداشته باش شب‌های قدر خدا همه‌ی گناهانت رو ببخشه! ببخشش تا بخشیده بشی :)
چه دعاییه :/ نگران نباش طوری نمیشه!
:)
ولی درکت می‌کنم. اون لحظه آدم یه‌جوری میشه!
ان‌شاءالله خداوند چشمه‌های خیرخواهی رو به قلب همـــه‌ی ندارندگانش جاری کناد! :)
خیلی حسِ بدی داره! کلاً آدم شوکه میشه!
به به چه دعای زیبایی :)
خدا آگاهش کنه...
...
تجربه ش کردم متاسفانه :/ اتفاقا یه پستم تو وبلاگم گذاشتم راجع بهش به اسم عزیزم یواش تر متنفر باش...
بعضیاشونم یه جوری دعا میکنن از صدتا فحش و نفرین بدتره...عاخه چرا؟
چه پستِ خوبی. و چه عنوانِ خوب‌تری.
نمیدونم :)
(لعنت به این ذهن فراموشکار :/)
یه جایی که یادم نمیاد کجا :دی خوندم که نوشته بود
خداوند نفرینو همون لحظه اجابت نمیکنه چون میدونه آنی اتفاق افتاده و بر زبان جاری شده!
در ضمن نفرین ناحق نمیگیره چه بسا که به خود طرف بر میگرده!

چه دعای خوبی در حقش کردی :*
روح بزرگی داری : )
ای بابا لعنت چیه. مهم اصلِ مطلب هست که یادته :)
کارمون به جایی رسیده که نفرین میکنن ما رو! عجب روزگاریه :))

(:
عرقِ شرم بر پیشانیم نشست :)
از وقتی با وبت آشنا شدم جز خوبی ندیدم نمیدونم چرا یک نفر باید همچین دعایی ب کنه در حقت!
شما لطف دارید. خوبی از خودتونه.
من به فدای دل مهربونت ^__^ ترسی هم نداشته باش شاید همینطوری یه چیزی گفته.‌ احتمالا از ته دل نبوده.
خدا نکنه :)
ممکنه.
به خدا خوب تر از خوب تر از خوب تری 😍😙
خجالت نده منو دیگه. خودت عالی هستی که من رو خوب میبینی :)
عجیب..

این نفرینه..


و غریب...

هعی...
پنجشنبه ۲۵ خرداد ۹۶ , ۱۰:۱۹ مَـهدی (میرزای قدیم)
اون دیگه دعا نیست،  نفرینه.... یه مَثَلی هست درمورد گربه کوره و بارونو اینا... محترمانه ش میشه این که: خدای تبارک تعالی دعاهای واجب ما رو هم الک میکنه و اونچیزی که به واقع صلاحه اجابت میکنه. تازه اون لابلا اگه شفاعتی هم باشه، چه ما ازش با خبر باشیم چه نباشیم. حالا فکر کن امام علی بیاد بگه خدایا شفاعت میکنم که یه بلایی سر این حوّا بیاری. علی ای که از خون خودش گذشت یه جورایی... 
ولی سوای همه ی اینا. درد داره که یکی یکی دیگه رو نفرین کنه. این میشه که قابل درک میشه که وقتی میگی: زمین و زمان از ما شاکین
چقدر کامنت تون خوبه. خیلی ممنونم از شما.

خیلی درد داره.خیلی.
ظاهرا مشکل ریشه اییه :|
شاید :))
چه دعای قشنگی کردی ...افرین :)
(:
یه رفیق و همکلاس و هم محلی(هر سه تاش یه نفر) داشتم، خیلی جور بودیم:) وتا اینکه یه روز پیامکی مذخرف فرستاد(یه جوک کثیف) و من شروع کردم نصیحت کردن و گلایه کردن که چرا این کارو کردی(زمانی که تازه سیمکارت اعتباری اومد) شروع کرد به مسخره کردن که تو باغ نیستی سپاه خدمت کردی اگر ارتش بودی الان خودت بیست تا بیست تا میفرستادی(تازه گوشی خریده بود، قبلش کم بود) گوشی منم یادش به خیر نوکیا بود و خلاصه کم کم بردمش سمت مسجد بعد از اون جریان به زورم که شده با اصرار زیاد بردمش توی بسیج و زنگ می زد میگفتم من مسجد قرار میزارم.یه بار به اصرار من برای سخنرانی یکی رفتیم مسجد اما:(

خلاصه سرتون رو درد نیارم دیدم نمیاد و داره دوستیمون قطع میشه خود به خود، گفتم بزار بریم همون بیرون دور بزنیم گهگاهی...
و کم کم متوجه شدم تنها قضیه جوک فرستادن نیست و توی گوشی رو پر کرده و هرزگاهی نگاه میندازه.با خودم گفتم نباید بزارم رفیقم به این راه کشیده بشه.
ازش پرسیدم اینها رو کی داده بهت؟ از زیر زبونش کشیدم گفت برای چی می پرسی اگر میخوای من فلش دارم همش توی دو تا فلش ونزده گیگه دو سه سال هر چی دانلود کردم از اینترنت ریختم تو فلش حتی برادرم هم نمیدونه ولی مواظب باش گم نشه پاک نشه دو هزار بار تا بریم خونه گفت.

منم که همش به این فکر میکردم هر چی دستشه بگیرم پاک کنم گفتم سی دی هم داری؟ گفت همسایه داره.با کلی منت کشی ازش گرفتم گفتم بذار چیزی دستشون نمونده باشه و همش از بین ببرم.

خلاصه ما همه اینا رو گرفتیم و پاک کردیم و سی دی ها رو هم شکستیم و بردیم گذاشتیم کف دست رفیقمون گفت دستت درد نکنه کپی کردی؟
گفتم پاک کردم لبخند زد و گفت شوخی می کنی؟!
گفتم خداحافظ
رفت داخل دید یعنی اون شب من سیم تلفن منزل رو نکشیده بودم آبرو برام نمی گذاشتبا فحش ها و لعن و نفرینایی که می کرد.(اونم شاگرد اول کلاس درس اونم بچه مثبتی که یه رفیق دختر نداشت اونم آدم ساکتی که تا اون روز من یه فحش بد از دهنش نشنیده بودم!)
هم گوی و هم تلفن رو از سیم کشیدم .
فرداش زنگ زد دوباره خونه و شروع کرد تهدید که بیا دم خونه ما و فلان.
رفتم و گوشی دستش میخواست زنگ بزنه به پلیس!!!(به جرم مزاحمت)
همسایشون هم بد جور کفری شده بود.
برگشتم خونه خواهرم گفت دوستت دوباره زنگ زد، دیگه نتونستم تحمل کنم.

زنگ زدم به پدرش و قضیه رو سیر تا پیاز همینطوری گفتم و ازش خوساتم جلوی دیوونه بازیای اونو بگیره.(اصلا فکر نمیکردم که همچین رفتاری از خودش نشون بده)

به شما هم توصیه می کنم اگر طرف آشناست به بزرگترش بگید.
چون من به پدر دوستم گفتم نه تنها جلوشو گرفت بلکه فکر کنم به هر قیمتی بود خواست بچه اش رو سرو سامون بده تا به این کارها ادامه نده.(خونه ویلایی رو فروخت و رفتن چند واحد آپارتمانی گرفتن)

آخرین باری هم که بعد از اون قضیه پیام دادم گفتم چه خبر گفت فلان کارخانه مشغول به کارم.منم گفتم خدا روشکر باز نیرو خواستن خبرم کن.
انگار بهتر شده بود اگر چه سر سنگین بود کمی هنوز.
ولی خودم فکر می کنم بهش کمک کردم.
هر چند به قیمت قهر و بعد سرسنگینیش.
چی بگم به بزرگترش؟! بگم گوشِ بچه ت رو بپیچون تا از این دعاها در حقِ کسی نکنه؟!
مهربون =)
(:
پنجشنبه ۲۵ خرداد ۹۶ , ۱۷:۴۷ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
فکر میکنم یکی از دعا هایی که مستجاب نمیشه نفرین در حق خواهر برادر دینیه !
امیدوارم همینطور باشه.
التماس دعا
محتاجیم به دعا
التماس دعا بانو جان :)
و یه عالمه دعای خوب واست میکنم عزیزم:)
یاعلی
محتاجیم به دعا :)
خیلی ممنون، خیلی لطف میکنین :)
علی یارت
بهشه بگو تربیت به بچه ات یاد بده و... .
آدم برای هم وطن مسلمونش از این دعاها(نفرین ها با نام امام مهربانی ها نمیکنه)

این حرکت خوب رو می نویسم باشه بعضی بخونند خواستند عملی کنند در این گیر و دار خبر های مذخرف تروریستی کمی هم علاوه بر خشونت های امروز از خبرهای خوب بشنوند:

یه حرکت جالب یکی از همسایه ها زده به جای نذری آش و غیره پختن و پخشش، تعدادی بسته شامل روغن و مرغ و برنج تهیه کرده و داره به کمک بعضی همسایه ها که آدمای شهر رو بیشتر می شناسند امرو زو فردا کمک میکنه با این نذر
مادرم میگه یه خانواده رو امروز بردیم بسته رو دادیم اینقدر خوشحال شدند.... :)

کاش تو این شب ها بیشتر شبیه امام علی علیه السلام بشیم تا اینکه بیشتر اسمش رو به کار بببریم.یا علی
راستش من گذشتم... گفتن نداره دیگه...


چه کارِ جالبی، خیلی خوبه :)

کاش... علی یارتون
ای ریا کار ;) 
ولی خدایی نفرین کردن آدمای عادی یه جوریه :| 
:)
خیلی یه جوریه :||
شاید خودش بلافاصله بعدش پشیمون شده باشه! ولی چقدر بده که وقتی عصبانی میشیم حرفایی می زنیم که...

با کامنت آقای میرزای قدیم موافقم.

اصلِ حالت خوش حوا جونم.
التماس دعا.
بله دعاشون رو پس گرفتن :)

من هم.

همچنین عزیزم :)
محتاجیم به دعا.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

اشتیاقی که به دیدارِ
تو
دارد دلِ من
دلِ من داند
و
من دانم
و
دل داند
و
من

آرشیو مطالب
Designed By Erfan, Edited by a Friend Powered by Bayan