لیاقت ندارم :: خونه‌ی آبی

لیاقت ندارم

روز عاشورا...

من...

جلوی تلویزیون...

شبکه 3...

کربلا...

دستام می لرزید...

تپش قلب داشتم...

حالم بد بود...

رفتم توی اتاقم...

در رو بستم...

اشک ریختم...

کربلا رو خواستم...

من لیاقت ندارم... ندارم... ندارم...

مبهم نوشت: همیشه بغض تو دنیامو لرزوند / هوای گریه هامو داری یا نه

همینطوری نوشت: توی این یک هفته کلی بلا سرم اومد... دیشب هم دستم سوخت!

کمک نوشت: خدا جون... هوامو داشته باش...

درد نوشت: سهم من از محرم امسال... گوش دادن به صدای عزاداری مسجد محله... کنار پنجره اتاقم...

صنما ‌ ‌

۲۱
۴۰

۴۰ نظر

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۵:۴۳ آرزو ^_^

:((

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۵:۴۷ لیمو ‌‌

منم ندارم

بزن قدش :| :((

:((

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۵:۵۱ حسین :)

سلام

ان شاءالله که یه روزی کربلایی میشین

التماس دعا

سلام

ان شاءالله...

محتاجیم به دعا

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۵:۵۱ آرزو ^_^

همین لحظه‌های بغض‌ناک و بعضا اشک‌آلود واسه بی‌لیاقتی‌هم لیاقت میخواد نسیم که گاهی من اینم ندارم .

هعی... من حتی لیاقت شرکت توی مراسم های آقا رو هم ندارم :(

این رنجه... درده... مرگه :((

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۵:۵۳ hadis:) zed

منم خیلی دلم میخاست ولی.......

منم فقط حسرت:((

ان شاالله به زودی نصیبت بشه:))

:((

هعی...

ان شاءالله :))

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۵:۵۴ حسین :)

مهم نیست کربلایی باشی مهم اینه منش حسینی داشته باشی

مهم اینه بدونی امامت سر چه چیزهایی خود و خانواده رو فدا کرد

بله درسته...

ولی من خیلی خیلی دلم میخواد کربلا رو ببینم... بزرگترین آرزومه...

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۶:۰۶ آرزو ^_^

آرزوی چندین ساله‌ای که باسختی و رنج بدست بیاد عجیب می‌چسبه اصلا :))

حتی اون لحظاتِ قبل از رسیدن بهش ، برات شیرین میشه :)

آره حتما خیلی عالیه :)

ولی من تا حالا همچین تجربه ای نداشتم!

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۶:۲۴ Samira ..

منم نداشتم و ندارم:)

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۶:۳۹ مهندس مکانیک خودرو

سلاااااااااااااااااااااااام

ایشاالله امسال اربعین عاشورایید.....

من این دهه همش شباش تا12شب توحسینیه امون بودم خیلی ساعت9تا12حال میدادزنجیرزنی محکم
سینه زنی محکممم

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۶:۵۴ دردنوشته های جوانی ام

اخر از عشق تو من عراقی میشوم یا حسین....

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۷:۰۵ نـــای دل

اللهم ارزقنا...

:(

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۷:۱۴ لیمو :)

من امسال غمم خییییلی متفاوت بود,خیلییییی دلم میخواست کربلا بودم....

عزیزم...انشالله که اتفاقات قشنگ و خوب برات بیفته و سلامت باشی

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۷:۲۸ دخترِ انار :)

هیچ دیدی که کریمی به کرم فکر کند ؟
نا امید نباش از کرمشون :)

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۸:۰۷ بچه انجمنی

سلام
وب خیلی قشنگی دارین
به وب منم سر بزنید
منتظر نظرات گرمتون هستم
سبز باشید

سلام

ممنون

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۱۹:۱۹ فرشته ...

منم ندارم

منم فقط یه شام غریبان رفتم عزاداری همش یا از تلویزون نوحه گوش میکردم یا از هیئت های کنار خونه.

اللهم ارزقنا کربلا

یاعلی

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۲۰:۱۰ ♥ محجبه ♥

سلام

ان شاء الله قسمتتون بشه

جمعه ۲۳ مهر ۹۵ , ۲۱:۲۲ زمر 53

والا منم همچین بی دین و ایمان نیستم ولی واقعا نمیفهمم این چیزا رو
خوب اولا چرا باید انقدر دلم بخواد برم کربلا؟چه چیز خاصی باید این شدت از گرایش رو ایجاد کنه؟
ثواب داره ، فرد مهمی اونجا خاک شده ، تاریخچه ی غنی پشت ماجراست
درسته ولی این شدتی که شما میگید...

ایشالا که شما نصیبتون بشه و برید و حسابی دلتون باز شه
ببخشید من این وسط تفکرات خودمو خالی کردم دیگه

متاسفم...